جدول جو
جدول جو

معنی تاریک فام - جستجوی لغت در جدول جو

تاریک فام
تیره رنگ، سیاهرنگ:
جدا گشت تیغ شهی از نیام
برون شد خوراز میغ تاریک فام،
(گرشاسبنامه)
لغت نامه دهخدا
تاریک فام
تیره رنگ سیاه رنگ
تصویری از تاریک فام
تصویر تاریک فام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاریک جان
تصویر تاریک جان
تیره جان، تیره دل، سیاه دل، گمراه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاریک چشم
تصویر تاریک چشم
کسی که بینایی چشمش کم باشد، نابینا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاریک رای
تصویر تاریک رای
بداندیشه، بدگمان
فرهنگ فارسی عمید
مکان تاریکی از عالم روشن ... (آنندراج)، جای بسیار تاریک، مکان تیره و تار:
شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم
بی نشان تیری به آن تاریکدان انداختم،
ملا طغرا (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
کوته نظر. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، شب کور. (آنندراج) ، آنکه بینایی چشم او کم باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تیره جان، (آنندراج)، تباه، خراب، تیره ضمیر، سیه دل، (ناظم الاطباء)، اندوهگین، جان تاریک، گمراه، عاری از صفا و خرد:
به آن روشنی خیزد از وی صدا
که تاریک جانان شوندش فدا،
امیرخسرو (در تعریف فانوس از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
محاق، سرار، آخرین شب ماه
لغت نامه دهخدا
رای تاریک، بدفکر، بداندیشه، بدگمان
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاریک ماه
تصویر تاریک ماه
محاق، سرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریک رای
تصویر تاریک رای
دارای رای تاریک بد فکر بد اندیشه بد گمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریک چشم
تصویر تاریک چشم
آنکه بینایی چشمش اندک باشد چشم تاریک ضعیف چشم، کوته نظر، شب کور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریک جان
تصویر تاریک جان
تیره جان سیاه دل، اندوهگین، گمراه، بیخرد، عاری از صفا پلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار فام
تصویر تار فام
تارگون تیره رنگ کدر
فرهنگ لغت هوشیار